در شرایطی که دشت مرودشت، محوطهها و آثار باستانی آن با انواع تهدیدها از فرونشست زمین تا تعرض به حریم مواجهاند، کاوشهای باستانشناسی در این نقطه تاریخی همچنان دستاوردهایی شگفت به همراه دارد و طی هر کاوش، رازهای نهفته دیگری آشکار میشوند. چنانچه در همین روزهای اخیر، پژوهشگران در دل کوهستانهای مرودشت، نگارهای سوزنی از یک سوارکار کماندار ساسانی را کشف کردهاند که حدود ۱۶ سده پیش، با دقت و مهارت بر سنگ حک شده است.
این پیکره با جزئیاتی چشمنواز، سوارکاری در حال تاخت را به تصویر میکشد؛ پهلوانی با شلواری گشاد و چیندار، کمانی در دست و تیردانی بلند آویخته بر ران که نشان از تلفیق هنر و قدرت نظامی در دوران ساسانی و ادامه همان سبک هنری است که در نگارههای طاق بستان، نقوش جامهای زرین ساسانی و حتی دیوارنگارههای درواروپوس دیده میشود.
«نقش سوزنی» شیوهای است که در آن، هنرمند با ضربات منظم و پیدرپی نوک ابزار فلزی، سطح سنگ را نقطهنقطه میتراشد تا خطوط و سایههایی ظریف پدید آورد. این تکنیک در دوره ساسانی و پس از آن، برای نمایش صحنههای رزم، آیینها و شکار به کار میرفت و به دلیل دوام بالای آن در برابر فرسایش طبیعی، تا امروز در کوهها و درههای ایران باقی مانده است.
نقشهای سوزنی معمولا ظریفتر از حجاریهای سلطنتی برجستهاند و اغلب به دست هنرمندان محلی یا سپاهیان برای ثبت یادبودها و نشانههای هویتی ایجاد میشدند.
به گفته ابوالحسن اتابکی، باستانشناس، نگاره سوزنی نویافته نمونهای کوچک اما ارزشمند از هنر صخرهنگاری ساسانی و روایتگر جهانبینی و ذوق ایرانیان در پیوند دادن قدرت و زیبایی است.
اتابکی با اشاره به ریشههای کهن تیراندازی در فلات ایران، یادآور میشود که رد این هنر از نقوش غارهای لرستان و جام حسنلو گرفته تا پیکره شاهان هخامنشی در بیستون و نقش رستم، از آثار مادیان نوشیجان تا نقشهای تنگ چوگان و سرمشهد کازرون ادامه دارد و تا میدان نقش جهان اصفهان در روزگار صفویان امتداد پیدا میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در همین زمینه، نجمه ابراهیمی، پژوهشگر تاریخ و ادبیات کهن ایران، نیز به سایت جماران گفت: «کمان در دوران هخامنشی سلاح ملی ایرانیان بود و مورخان یونانی و رومی ایرانیان را ماهرترین تیراندازان جهان دانستهاند.» به گفته او، روایتهایی از «خدنگِ پارتی» و پیروزی سورنا بر کراسوس و نیز نقشبرجستههای داریوش بزرگ و شاپور اول نیز همگی در ستایش مهارت کمانداران ایرانیاند.
ابراهیمی همچنین به جشن باستانی تیرگان و افسانه جاودانه آرش کمانگیر اشاره میکند و آنها را نماد احترام ایرانیان به تیروکمان و فداکاری در راه میهن میداند. او درباره فن ساخت کمان میگوید: «در ایران باستان، ساخت کمان دانشی پیچیده و ارجمند بود. کمانهای مرغوب با زههای دقیق و توازن حسابشده ساخته میشدند و گاه تیرها را برای قدرت بیشتر، با زهر یا آتش میآمیختند. پر پرندگان در انتهای تیر نیز نماد دقت و سرعت در پرواز آن بود.»
دادههای پژوهشی به نام «بازتاب جایگاه تیر و کمان در تاریخ و فرهنگ ایران» و جستوجو در دیگر منابع تاریخی نشان میدهد که تیروکمان از کهنترین ابزارهای دفاعی و شکار در فلات ایران بود و رد آن در نقوش صخرهای لرستان، کرمانشاه و خوزستان تا هزارههای پیش از میلاد دیده میشود.
نخستین تصاویر شناختهشده از کمانداران ایرانی در غارهای هومیان و دوشه لرستان، با پیکرههایی انساننما و حیوانات شکارشوندهاند که نشان میدهند تیراندازی نهفقط برای بقا، بلکه آیینی برای نمایش توان و مهارت نیز بوده است. در دوران عیلامی و سپس مادها، کمان بهتدریج از سلاحی ابتدایی به ابزاری تشریفاتی و نظامی بدل شد و در مهرها و ظروف فلزی، پیکرههایی از شاهان یا پهلوانان در حال تیراندازی به چشم میخورد.
در دوره هخامنشی، تیروکمان جایگاهی ویژه یافت. شاهان هخامنشی خود را «کمانگیران چیرهدست» میخواندند و نقش آنان با کمان در دست، بر دیوارههای تختجمشید و نقش رستم حجاری شد. کمان در این دوران، نماد نظم، اقتدار و هوشمندی فرمانروایی بود؛ زیرا مهارت در تیراندازی مستلزم تمرکز، دقت و انضباط ذهنی بود؛ ویژگیهایی که برای یک پادشاه آرمانی ضروری دانسته میشد.
در روزگار اشکانیان، کمان نماد قدرت نظامی و هویت ملی شد. مهارت پارتیان در تیراندازی سواره، معروف به «خدنگ پارتی»، چنان شهرتی یافت که مورخان یونانی و رومی از آن بهعنوان نشانهای از نبوغ جنگی ایرانیان یاد کردند. آنان شیوهای از جنگ داشتند که در حال عقبنشینی تیر میانداختند و دشمن را غافلگیر میکردند؛ تاکتیکی که بعدها در تاریخ نظامی جهان به نام آنان ثبت شد.
با روی کار آمدن ساسانیان، هنر تیروکمان به اوج کمال رسید. در نگارهها و مهرهای ساسانی، شاهان و قهرمانان در حالی نمایش داده میشوند که کمان در دست دارند و اسبشان در تاخت است. این ترکیب نمایش قدرت جسمانی و مهارت نظامی در کنار شکوه سلطنت بود. کمانهای مرکب ساسانی با استفاده از چوب، شاخ و زه ساخته میشدند و بردی بلند و دقتی تحسینبرانگیز داشتند.
در منابع پهلوی از واژههایی مانند «کَنتیر» (تیردان) و «زهرهتیر» (زه کمان) یاد شده است که نشان از پیشرفت فنون ساخت این سلاح دارد. افزون بر کارکرد رزمی، تیروکمان در آیینهای مذهبی و باورهای زرتشتی نیز معنا یافت و نمادی از پیروزی نیکی بر پلیدی شد.
در دورههای اسلامی، مفهوم فرهنگی تیروکمان با مفاهیم عرفانی و نجومی درآمیخت. شاعران آن را مثلی از عشق و تقدیر دانستند و «کمان ابروی یار» و «تیر نگاه» به استعاراتی جاودانه در ادبیات فارسی بدل شدند. در کنار این معناهای نمادین، تیراندازی همچنان به عنوان ورزشی اصیل و مایه تربیت جسم و روح ادامه یافت.
در منابع صفوی از برگزاری مسابقات تیراندازی شاهان در میدان نقش جهان اصفهان یاد شده که بازتابی از تداوم فرهنگی این هنر کهن است.

